گستره ی فعالیت و قدرت مانور شیطان و یارانش را می توان به این صورت ترسیم کرد که در بیرون از جهانِ طبیعت هیچ جایی برای شیاطین نیست؛ قرآن کریم فرمود:
«إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنیا بِزِینَهٍ الکَواکِبِ وَ حِفظاً مِن کُلِّ شَیطانٍ مارِدٍ لا یَسَّمَّعُونَ إِلَی المَلَأِ الأعلی وَ یُقذَفُونَ مِن کُلِّ جانِبٍ ذُحُوراً وَ لَهُم عَذابٌ واصِبٌ إِلّا مَن خَطِفَ الخَطفَهَ فَأَتبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ»؛[1]«ما آسمان این دنیا را به زیورِ اختران آراستیم و آن را از هر شیطان سرکشی نگاه داشتیم؛ (به طوری که) نمی تواند به انبوه (فرشتگانِ) عالم بالا گوش فرا دهند و از هر سوی پرتاب می شوند و با شدت به دور رانده می شوند و بر ایشان عذاب دایم است؛ مگر کسی که یکباره استراق سمع کند که شهابی شکافنده از پی او می تازد».
همینطور در همه ی مجاری وحی، یعنی از مبدأ اعلا گرفته تا سمع مبارک پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ضبط و ثبت آن در قلب ایشان و بیان آن بزرگوار تا گوش شنونده ی وحی، هیچ نوع دستبرد یا القایی از جانب شیطان نیست، چون همه ی اینها حوزههای استحفاظی است؛ قرآن کریم در اینباره چنین می فرماید:
«وَ ما تَنَزَّلَت بِهِ الشَّیاطِینُ وَ ما یَنبَغِی لَهُم وَ ما یَستَطِیعُونَ إِنَّهُم عَنِ السَّمعِ لَمَعزُولُونَ»[2]؛
«شیطانها آن را - قرآن را - فرود نیاورده اند و آنان را نسزد و نمی توانند؛ در حقیقت آنان از شنیدن برکنارند».
بنابراین، شیاطین فقط در محدوده ی جنیان و انسانها و تنها در حد وسوسه گری، نقش دارند؛ نه آن که در آغاز بر بندگان خدا تسلط و اقتداری داشته باشند؛ بلکه این بندگان خدا هستند که او را پذیرایی کرده، و با برتافتن از یاد پروردگار، همنشینی او را می پذیرند. [3]
محدوده ی هستی شیطان، هرگز مقام انسان کامل را در بر نمی گیرد و به حریم بندگان مخلص راهی ندارد. اگر شیطان بخواهد انسانی را فریب بدهد، از راه اندیشه و افکار فریب می دهد، در حالی که او به مقام فکری و علمی انسان کامل و بندگان مخلص راه ندارد، تا بتواند آنها را وسوسه کند. شیطان نمی تواند در عقل عملی انسان کامل از راه امید و محبت و گرایش راه پیدا کند، زیرا مرحله عالی نفوذ شیطان وهم و خیال است و از آن بالاتر نمی رود.
در انسانهای دیگر که شیطان رخنه می کند، برای این است که عقل آنها آمیخته به وهم و خیال است. ولی انسان کامل، وهم و خیال را در برابر عقل کامل خود خاضع کرده است.
هر چند شیطان قادر به وسوسه ی انسانهای کامل نیست. اما نباید خیال کرد که نسبت به آنها بی اعتناست. شیطان، دشمن آنهاست و اگرنتواند مستقیماً در خود آنها راه پیدا کند، در خواستها و برنامه ها و در اجرای طرحهای ایشان رخنه کرده تا در خواسته های پیامبران راه پیدا کند و نگذارد عملی شود:
«وَ مَا أَرْسلْنَا مِن قَبْلِک مِن رَّسولٍ وَ لا نَبیٍ إِلا إِذَا تَمَنی أَلْقَی الشیْطنُ فی أُمْنِیَّتِهِ… »[4]؛ «ما هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هر گاه آرزو می کرد (و طرحی برای پیش برد اهداف الهی خود می ریخت ) شیطان القائاتی در آن می کرد…».[5]
[1]- سوره ی صافات، آیات 10-6 .
[2]- سوره ی شعرا، آیات 212-210 .
[3]- فتح الله، نجار زادگان، مصاف بی پایان با شیطان، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم،1390 ش،ص 37-36 .
[4]- سوره حج، آیه 52.
[5]- عبد الله، جوادی آملی، سیره پیامبران (علیهم السلام) در قرآن، قم، اسرا، 1379، ص199-198 .