سیره رفتاری علی بن موسی الرضا(علیه السلام)
1. مردم داری
حسین بن احمد بیهقی در سال 352 در نیشابور برایم از صولّی ازعون از أبی عباد روایت کرد و گفت: در تابستان فرش حضرت رضا(ع) حصیر و بوریا بود و روی آن می نشست و در زمستان روی نمد می نشست و پیراهنی زبر و خشن می پوشید مگر آنکه بخواهد پیش مردم بیاید که در آن وقت لباس سنگین و بهتر دربر می نمود. (شیخ صدوق، 1391، ج2، ص 195)
روزی «سفیان ثوری» حضرت را دید که حمامه ای خز بر تن دارد به او گفت: شایسته تر بود که جامه ای ارزان تر می پوشیدی. حضرت جامه خود را کنار زد و جامه ای دیگر را که از جنس پشم بود، به وی نشان داد، آن گاه فرمود: این برای خوشایند مردم است و دیگری برای خوشایند خدای متعال.
همچنین، هنگامی که یکی از صوفیان، حضرت را برای پوشیدن جامه خز مورد نکوهش قرار داد، امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: بگو، چه کسی زینتی را که خداوند برای بندگانش آشکار فرموده، و خوراک و روزی پاکیزه را حرام شمرده است.
همانا یوسف صدیق(ع) جامه دیبای بافته شده از طلا می پوشید و بر تخت فرعون می نشست. آنچه از امام انتظار می رود، عدالت و دادگری است و این که سخن راست بگوید و هنگام قضاوت عادل باشد و به وعده اش وفا نماید. (مقرم، 1370، ص 48-47)
2. ساده زیستی و عبادت
شیخ صدوق در عیون روایت کرده از حاکم ابوعلی بیهقی از محمّد بن یحیی صولی که گفت: حدیث کرد مرا مادر پدرم و نام او غدر بود گفت که مرا با چند کنیز از کوفه خریدند و من خانه زاد بودم در کوفه، پس ما را نزد مأمون آوردند و گویا در خانه او در بهشتی بودیم از راه اکل و اشرب و طیب و زر بسیار، پس مرا او به امام رضا(ع) بخشید و چون به خانه او آمدم آنها را نیافتم و زنی بر ما نگهبان بود که ما در شب بیدار می کرد و به نماز وامی داشت و این از همه بر ما سخت تر بود و پس من آرزو می کردم که از خانه او بیرون آیم تا مرا به جد تو عبدالله بن عباس بخشید و چون به خانۀ او آمدم گفتی که در بهشت داخل شدم (قمی، 1379، ج2، ص 396)
3. صدقه پنهانی
حضرت رضا(ع)، صدقه پنهان بسیار می داد و گفت از حضرت رسول خدا(ص)، حدیثی شنیده ام که فرموده اند:
«التستر بالصدقه یعدل سبعین حسنه و هو مغفور له و المذیع بها مخذول» (پنهان داشتن صدقه برابر است با هفتاد حسنه و صاحب آن، آمرزیده است و هر کس آن را آشکار کند، خوار شده می باشد)
یکی از شیعیان که در طول سفر، سرمایه اش را از کف داده بود، از حضرت درخواست کمک کرد، به نحوی که بتواند به شهرش برسد و آنگاه آن مبلغ را صدقه بدهد. حضرت، پس از شنیدن درخواست آن مرد وارد اتاقی شد و مبلغ دویست دینار را از پشت در به وی عطا فرمود و عرضه داشت که بیرون برو تا مرا نبینی. یکی از کسانی که حاضر بود، سبب این اختفاء حضرت را جویا شد، پاسخ فرمود: که اکنون این مرد به علت تقاضا و درخواست (خود) شرمنده است (بنابراین شایسته نیست که با دیدن من بیش از این شرمنده شود). (شهر آشوب، ج2، ص 412)
امام رضا(ع) آنچه را که در خراسان داشت بین فقرا و بیچارگان تقسیم کرد. فضل بن سهل او را سرزنش کرد و گفت: در واقع این یک نوع تلف کردن است. امام قاطعانه به او پاسخ داد: بلکه این یک فایده است. چیزی را که اجر و پاداشی به دنبال دارد زیان ندان.
انفاق تمام مایملک امام بر فقرا و محرومین و نجات دادن آنها از فقر و فلاکت زیان نبود. درواقع زیان آن چیزی بود که حکام عباسی و اموی و برادرانشان از اموال هنگفتی که در اختبار داشتند خرج شهوات و شبهای سرخ می کردند و هیچ چیز به فقرای مسلمین نمی دادند. (شریف قریشی، 1382، ج2، ص 525).
منابع:
* شهرآشوب، محمد، (1379)، المناقب، قم: ذوی القربی.
* شریف القرشی، محمدباقر، (1382)، پژوهش دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع)، مترجم سیدمحمد صالحی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول.
* صدوق، محمدبن علی ابن بابویه قمی، (1391)، عیون اخیار الرضا، مترجم محمد رحمتی شهر رضا، قم: پیام علمدار، چاپ ششم.
* قمی، عباس، (1379)، منتهی الآمال در ذکر تاریخ چهارده معصوم، تهران: انتشارات پیام آزادی، چاپ اول.
*. مقرم، سید عبدالرزاق، (1370)، نگاهی گذرا به زندگانی امام رضا(ع)، ترجمه: مرتضی دهقان، بیجا، انشارات میقات
#تولیدی
برگرفته از مقاله “ویژگی های الگوی تربیتی در سیره رضوی"، سهیلا مرادی
ان شاء الله عامل به دانسته هایمان باشیم و الگوهای خوبمان را در هر لحظه ای از زندگی از یاد نبریم