همانگونه که فرشتگان فرستادگان خداوندند و هر یک وظیفه ی خاصی بر عهده دارند، شیاطین نیز مأموران الهی اند با وظیفه ی خاص خود.
شیاطین، دشمن هر انسانی اند که آماده ی اطاعت پروردگار است و در نفوس آنان وسوسه می کنند و به فریب و تسویل، حق را باطل، صدق را کذب و زیبا را زشت جلوه می دهند و در کشش و کوشش آنها اثر میگذارند، به گونهای که گرایش و اشتیاق آنها نسبت به فضائل را کاهش میدهند.
نفوذ شیطانها در انسانهای مستعد کمال، جز در حد وسوسه و نیرنگ نیست و هیچ گونه سلطه و ولایتی به آنان ندارند و سعادتمندشدن آنها دشوار نیست. زیرا مؤمن به خوبی پی به نیرنگ آنها برده، به وعده ی آنان پشت پا میزند تا طمع آنها را از خودش قطع کند، امّا شیاطین سرپرستی انسانی که فریب وعده های باطل آنها را خورده، به دنبال آنان حرکت کند و به کتاب خدا توجهی نکند و جز دنیا به چیز دیگری نیندیشد، بر عهده میگیرند و در نفوس آنها تأثیر و در مجاری تفکر و نیروهای عملی آنها دخالت می کنند.
شیاطین در گمراهی و شقاوت بشر مستقل نیستند، بلکه آنها مظهر «مضل»که یکی از اسمای حسنای خداوند است، می باشند.
شیطان در مقابل رحمان نیست، بلکه مانند دیگر موجودات، تابع محض خداوند است و تمام نفوذ و قدرت او از آن خداوندی است که به او ولایت و رسالت و عداوت مؤمنان را می دهد، برای کیفر یا آزمون. این جعل ولایت و رسالت، کیفر تلخی است که دامنگیر تبهکاران عمدی می شود، زیرا آنان به هیچ وجه نخواستند ایمان بیاورند، بلکه تلاش کردند تا از ولایت اولیای الهی خارج شوند، شیاطین را سرپرست خود برگزینند: «إنّهم اتّخذوا الشیاطین أولیاء من دون الله»[1].[2]
[1]- سوره اعراف، آیه 30.
[2]- عبد الله، جوادی آملی، هدایت در قرآن(تفسیر موضوعی قرآن کریم) ،قم، اسرا، 1383. ص 386-388.