باران سلام
امیدوارم حال تو
باشد همیشه روبه راه
شکر خدا
من هم ندارم غصه ای
جز دوری از آن روی ماه
از راه دور…
سوسن سلامت میکند!!
مریم دعاگوی شماست!
هان راستی…
پروانه اینجا پیش ماست
او هم دعاگوی شماست…
یادش بخیر!
با آن صدای شرشرت
ما روزهایی داشتیم
یا راستش
آن وقت ها در قلب تو
ما نیز جایی داشتیم
باران من!
حالا که تابستان شده
ما منتظر، ما تشنه ایم
دیگر بیا!!
دیگر غم دوری بس است
ما بیش از اینها تشنه ایم…
باور بکن، لبخند ما را تشنگی
از روی لب دزدیده است
اصلا بپرس، در باغ ما این چند روز
آیا گلی خندیده است؟؟؟
باران من!
این نامه را کوکب نوشت
از جانب گل های باغ
حتما بیا…
دیگر خداحافظ ، تمام!
قربان تو: مینای باغ….!
(محمد کاظم مزینانی)