بحث درباره ی مهدی شخصی ونوعی ،ارتباط مستقيمی باموضوع شناخت حضرت مهدی (عَجَل الله فَرَجَهُ والشَريف )دارد.
لفظ «مهدی »مفهوم عامی دارد و به کار بردن آن نيز به هر فردی که خدا او را هدايت کرده باشد، جايز است. با اين مفهوم همه پيامبران و اوصيا(عليه السلام) مهدی هستند و به کار بردن آن در حقّ شخص پيامبر(صلی الله عليه واله وسلم ) و اميرمؤمنان و ساير امامان( عليهم السّلام)جايز است ؛زيرا همه مهدی و هدايت شده اند. حتی به کار بردن اين واژه درباره ی افراد ديگری که در مکتب آن بزرگواران تربيت وهدايت يافته اند، جايز است.
با اين حال روشن است که مقصود از مهدی –که بر زبان مبارک حضرت رسول(صلی الله عليه واله وسلم ) جاری شده –يک عنو ان خاص ولقب شخصی معين و عزيز است. پيامبر (صلی الله عليه واله وسلم ) به ظهور او بشارت داده و مسلمانان را فراخوانده است که در رديف منتظران ظهور او باشند. برحسب اخبار معتبر ،«مهدی »لقب موعود آخر الزمان است که حتی تبار و اوصاف او در احاديث معتبر مورد اشاره قرار گرفته است. اين ويژگی ها بر هيچ کس جز امام دوازدهم فرزند امام حسن عسکری قابل تطبيق نيست .لقب «مهدی» به اين معنا (مورد هدايت خدا واحيا کننده اسلام و پرکننده جهان از عدل وداد و…)نخستين بار در مورد آن حضرت به کار رفت و اين در عصر خود پيامبر انجام گرفت ومهدی به عنوان منجی و رهایی بخش معرفی شد .
مهدويت -به مفهوم نوعی- از هيچ يک از روايات نقل شده از پيامبر(صلی الله عليه واله وسلم ) وامامان (عليه السلام)قابل استفاده نيست . براساس اين برداشت ، اوفردی نامعّين است که در زمانی مناسب، زاده خواهدشد و جهان را پر از عدل وداد می کند . از نظر منطق و برهان ،«نوعی بودن مهدی » باطل ونادرست است ؛ چرا که نقض غرض می شود ! مقصود از قيام او ، پر کردن جهان از عدل وداد است ؛ ولی نوعی بودن مهدی،جهان را از ظلم و ستم پر خواهد کرد. در اين صورت هر قدرتمند دروغ گویی می تواند ادعا کند که مهدی است و به نام عدالت گستری، به جهان گيری بپردازد !! پس مدعيان مهدويت بسيار خواهند شد و در هر زمان و مکانی ، ممکن است چند تن ادعای مهدی بودن کنند و عده ای ساده دل ونادان ،گرد ايشان جمع شوند و به ظلم وستم بپردازند !! جنگ ،سراسر زمين را فرا گيرد و از خونريزی و فتنه و آشوب آکنده گردد و…. بنابراين ، وجود مهدی نوعی ، از نظر اجتماعی محال است (سليميان ،خدامراد(1388)درسنامه مهدويت (چاپ پنجم)،قم:مرکز تخصصی مهدويت،ص 125).
نگارنده: سهیلا مرادی