ما خودمان میخواهیم خودمان را اداره کنیم، [کشور] باید اینطور تربیت بشود حالا، باید تصفیه بشود از این مغزهای پوسیدهای که عاشق آمریکا هستند و عاشق غرب هستند، باید تصفیه بشود از این موجودات.
صحیفه امام؛ ج۱۰؛ ص۳۹۲ | قم؛ ۷آبان۱۳۵۸
موضوعات: "معارف" یا "معارف" یا "مهدویت"
خداوند نانوای آدمهاست
او پیامبری بود که کتاب نداشت. معجزهای هم.اسباب رسالت او تنها خوشهای گندم بود که خدا به او داده بود. خدا گفته بود: دشمناناند که معجزه میخواهند، معجزهای که مبهوتشان کند.
دوستان اما تنها با اشارهای ایمان میآورند. و این خوشههای گندم برای اشاره کافی است.
پیامبر، کوی به کوی و شهر به شهر رفت و گفت: آی مردم، به این خوشه گندم نگاه کنید. قصه این گندم، قصه شماست که چیده میشود و به آسیاب میرود تا ساییده شود و پس از آن خمیری خواهد شد در دستهای نانوا؛ و میرود تا داغی تنور را تجربه کند، میرود تا نان شود، مائده مقدس سفرهها.
آی مردم، شما نیز همان خوشههای گندمید که در مزرعه خدا بالیدهاید. نترسید از این که چیده میشوید، خود را به آسیابان روزگار بسپارید تا در آسیاب دنیا شما را بساید، تا درشتیهایتان به نرمی بدل شود و سختیهایتان به آسانی.
خداوند نانوای آدمهاست. خمیرتان را به او بدهید تا در دستهایش ورزیده شوید، خدا بر روحتان چاشنی درد و نمک رنج خواهد زد و شما را در دستان خود خواهد فشرد؛ طاقت بیاورید، طاقت بیاورید تا پرورده شوید.
و کیست که نداند خداوند او را در تنور خود خواهد نشاند؛ این سنت زندگی است. اما زیباتر آن است که با پای خود به تنورش درآیید و بسوزیید، نه از سر بیچارگی و اضطرار، که از سر شوق و اختیار.
پیامبر گفت: صبوری کنید تا نان شوید؛ نانی که زیبنده سفرههای ملکوت باشد. صبوری کنید تا نان شوید؛ نانی که به مذاق خدا خوش آید.
هزاران سال است که نان در سفره آدمی است تا به یادش آورد قصه خوشههای گندم و آسیاب و تنور را… قصه نان پختن، نان قسمت کردن، نان شدن را…
عرفان نظرآهاری
آیتالله امامی کاشانی خطیب این هفته نماز جمعه تهران ضمن پرداختن به فضیلت شبهای قدر و با اشاره به ایام سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) گفت: امام اسلام را به دنیا ارائه کرد، اسلامی که مرده بود و چیزی جز اسم و رسم از آن باقی نمانده بود و این حقیقتی است که دنیای استکبار از آن وحشت دارد. امام اسلام را از حوزههای علمیه، کتابخانهها و مساجد خارج و در جامعه به همه دنیا مطرح کرد.
وی افزود: ما شاهد اقدامات حاکم سعودی که حاکمی بیشرع است هستیم و ملتها باید در برابر این ظلم بایستند چرا باید ترامپ بعد از اینکه از ریاض میرود بگوید ما رفتیم صدها میلیارد دلار از خاورمیانه به آمریکا برگرداندیم. مگر اینها مال تو و آمریکا بود که تو آن را برگرداندی. آمریکا این پول و مال ملت مسلمان را دزدید و غارت کرد، اینها مال حاکم سعودی نبود، حاکم سعودی نوکر آمریکاست.
خطیب این هفته نماز جمعه تصریح کرد: من به دولت سعودی چیزی نمیگویم زیرا تکلیفشان معلوم است ولی به مردم عربستان و دولتهای عربی میگویم که طبق گفته قرآن عمل کنند. اینها که میگویند حرمین شریفین را مدیریت میکنیم به خدا هم معتقد نیستند چه برسد به حرم که اگر معتقد بودند این جنایات را در یمن نمیکردند و به داعش و امثال آن پول و امکانات نمیدادند و تروریستها را تربیت نمیکردند.
وی افزود: حاکمان سعودی الان بیآبروتر از گذشته شدهاند و از بین خواهند رفت و هر کس با طناب پوسیده آنها و ترامپ برود به سرنوشت آنها دچار میشود.
امامی کاشانی خاطرنشان کرد: جهان اسلام باید بیدار شود و به این حاکمان دروغین پاسخ دهد و برخیزند و دولتهای دیگر نیز بیشتر به سرنوشت بیآبروی آنها تن ندهند.
خطیب این هفته نماز جمعه تهران، تصریح کرد: ملت ایران میداند که در چه شرایطی در دنیا قرار دارد و در این شرایط فقط باید یک نفر حرف بزند و یک صدا بلند شود و آن صدای ولی فقیه است و همه باید از آن تبعیت کنند زیرا برخاستن نداهای مختلف غلط است.
امامی کاشانی در پایان، اظهار داشت: سنای آمریکا کمیتهای تشکیل داده و گفته باید برای بیثبات کردن ایران اقدام کنیم البته 40 سال است که این مزخرفات را میگویند اما این نشاندهنده راه و تلاش دشمن است لذا باید همه در کنار هم باشیم و به رفع معضلات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و غیره توجه کنیم.(خبرگزاری فارس)
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
مانند مرده ای متحرک شدم، بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت
می خواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که می خواستم گذشت
دنیا که هیچ، جرعه آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت
بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه ای آرام می شوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه
بماند بین ما این رازها بینی و بین الله!
من استغفار کردم از نگاه تو نمی دانم
اجابت می شود این توبه کردن های با اکراه
برای من نگاه تو فقط مانند آن لحظه است
همان لحظه که بیتی ناگهانی می رسد از راه
…و شاید من سر از کاخ عزیزی در می آوردم
اگر تشخیص می دادم چو یوسف راه را از چاه
حمید رضا برقعی