عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْعَبَّاسِ قَالَ : أُهْدِيَ إِلَى اَلرَّسُولِ بَغْلَةٌ أَهْدَاهَا كِسْرَى لَهُ أَوْ قَيْصَرُ فَرَكِبَهَا اَلنَّبِيُّ فَأَخَذَ مِنْ شَعْرِهَا وَ أَرْدَفَنِي خَلْفَهُ ثُمَّ قَالَ يَا غُلاَمُ اِحْفَظِ اَللَّهَ يَحْفَظْكَ اِحْفَظِ اَللَّهَ تَجِدْهُ أَمَامَكَ تَعَرَّفْ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي اَلرَّخَاءِ يَعْرِفْكَ فِي اَلشِّدَّةِ إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اَللَّهَ وَ إِذَا اِسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ قَدْ مَضَى اَلْقَلَمُ بِمَا هُوَ كَائِنٌ فَلَوْ جَهَدَ اَلنَّاسُ أَنْ يَنْفَعُوكَ بِأَمْرٍ لَمْ يَكْتُبْهُ اَللَّهُ لَكَ لَمْ يَقْدِرُوا عَلَيْهِ وَ لَوْ جَهَدُوا أَنْ يَضُرُّوكَ بِأَمْرٍ لَمْ يَكْتُبْهُ اَللَّهُ عَلَيْكَ لَمْ يَقْدِرُوا عَلَيْهِ فَإِنِ اِسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ بِالصَّبْرِ مَعَ اَلْيَقِينِ فَافْعَلْ فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَاصْبِرْ فَإِنَّ فِي اَلصَّبْرِ عَلَى مَا تَكْرَهُ خَيْراً كَثِيراً وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلنَّصْرَ مَعَ اَلصَّبْرِ وَ أَنَّ اَلْفَرَجَ مَعَ اَلْكَرْبِ وَ أَنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ يُسْراً «إِنَّ مَعَ اَلْعُسْرِ يُسْراً»
و احمد بن اسحاق بن سعد، از عبد اللّٰه بن ميمون از امام صادق جعفر بن - محمّد، از پدرش عليهما السّلام روايت كرده است، كه فرمود: فضل بن عبّاس گفت: استرى برسول خدا صلّى اللّٰه عليه هديّه شد، كه آن را كسرى يا قيصر هديّه داده بود، پس پيمبر صلّى اللّٰه عليه و آله بر آن استر كه جلى از موى بر آن افكنده بودند سوار شد، و مرا در پشت سر خود برديف سوار كرد، سپس مرا فرمود: اى پسر جانب خدا را حفظ كن تا خدا تو را حفظ كند، و جانب خدا را حفظ كن تا او را پيش روى خود بيابى، در حال گشايش و آسايش خود را بخدا معرّفى كن تا خدا در حال شدّت خود را بتو بنماياند، چون سؤال كنى از خدا سؤال كن، و چون يارىطلبى از خداوند عزّ و جلّ يارى بجوى، زيرا قلم تقدير آنچه را كه بايد واقع شود امضاء كرده، پس اگر همگى مردم بكوشند تا در موردى كه خدا براى تو ننوشته باشد سودى بتو رسانند قادر بر آن نخواهند بود، پس اگر بتوانى كه در محدودۀ صبر و يقين كار كنى چنين كن، و اگر نتوانى پس صبر پيشه ساز، زيرا كه در صبر بر آنچه خوش نميدارى خيرى كثير است، و بدان كه پيروزى با صبر است، و فرج همراه با مشقّت است. و بيگمان از پس هر دشوارى آسانى هست، بيگمان با دشوارى آسانى خواهد بود.(1)
«تَعَرَّفْ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي اَلرَّخَاءِ يَعْرِفْكَ فِي اَلشِّدَّة.»خود را معرفی کن و به هنگام آسایش و گشایش، به خدای متعال آشنا نما تا خدای متعال به هنگام شدت با تو آشنایی کند و تو را بشناسد.
این جور نباشد که به هنگام شدت و گرفتاری با خدا درددل کنیم و به خدا پناه ببریم، اما در وقت گشایش، راحتی و سلامت، خدا را فراموش کنیم.این گونه نباشد!
تَعَرَّفْ یعنی خود را با خدای متعال آشنا کن! به خدای متعال معرفی نما! با خداوند مرتبط باش تا به هنگام شدت هم خدای متعال تو را از یاد نبرد و مراعات کند.
إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اَللَّهَ وقتی بنا شد چیزی بطلبی ، از خدا بخواه! از غیر خدا مطالبه نکن، مگر به عنوان واسطه.این را نیز باز انسان از خدا می خواهد، منتها وسایطی در زندگی وجود دارد و انسان به این وسایط مراجعه می کند. مثل واسطه طبیب. وقتی به طبیب هم مراجعه می کنید، باید شفا را از خدا بخواهید!
إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اَللَّهَ وَ إِذَا اِسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ
از خدای متعال کمک بخواه چرا که« قَدْ مَضَى اَلْقَلَمُ بِمَا هُوَ كَائِنٌ».تقدیرات الهی تمام سرنوشت من و شما را مقدر فرموده و نتیجه این است که:«كَائِنٌ فَلَوْ جَهَدَ اَلنَّاسُ أَنْ يَنْفَعُوكَ بِأَمْرٍ لَمْ يَكْتُبْهُ اَللَّهُ عَلَيْكَ لَمْ يَقْدِرُوا عَلَيْهِ» اگر همه دنیا جمع بشوند و بخواهند خیری به تو برسانند که خدا آن خیر را برای تو مقدر نفرموده، نمیتوانند کاری انجام دهند. وَ لَوْ جَهَدُوا أَنْ يَضُرُّوكَ بِأَمْرٍ لَمْ يَكْتُبْهُ اَللَّهُ عَلَيْكَ لَمْ يَقْدِرُوا عَلَيْهِ.نقطه مقابلش هم همین گونه است!
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای نبرد رگی تا نخواهد خدای
تا اراده ی الهی نباشد، نمی شود! پس سروکار با خداست!از خدا بخواه!
وَ بِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی
این جوری ست! خدای متعال تقدیراتی را برای من و شما معین کرده که با دعا قابل تغییر است! پس تغییر را از خدای متعال بخواه و هدف این باشد که از خداوند بخواهیم و طلب کنیم.(2)
1.من لا يحضره الفقيه ، ج 4، ص 412. www.noorhadith.ir
2.طراوت بندگی: شرح احادیث اخلاقی، رهبر معظم انقلاب، احسان طریق الاسلامی، قم، ثقلین،1393،ص16-18.